۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

معاون عمرانی استاندار در مطالبه

محمد اشرف‌نیا، معاون عمرانی استاندار آذربایجان‌شرقی،
به مطالبه می‌آید. در این برنامه که روز سه‌شنبه ۱۹ بهمن از ساعت ۲۲ پخش
می‌شود، وضعیت پروژه‌های مختلف عمرانی استان مورد بررسی قرار می‌گیرد. هم‌استانی‌های عزیز می‌توانند پرسش‌های خود را از مهمان برنامه، از طریق سایت برنامه مطالبه ، شماره تلفن‌های برنامه (۱۶۲ و ۳۳۳۸۲۸۲) و سامانه‌ی پیام کوتاه
۳۰۰۰۰۴۱۱ منعکس نمایند.
"

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

رویش ها و ریزش ها/1 تغییر بیعت روشنفكران؛فتنه خلق مسلمان

رویش ها و ریزش ها/1 تغییر بیعت روشنفكران؛فتنه خلق مسلمان

سرویس اندیشه جهان:بحثی در ادبیات انقلاب، تحت عنوان "تغییر بیعت روشنفكران" وجود دارد. به این معنا كه روشنفكران و اهل فكر و نخبگان از یك سیستم می‌بُرند و به سیستم دیگری گرایش پیدا می‌كنند. از این جریان به‌عنوان آخرین مراحل شكل‌گیری انقلاب و سقوط رژیم و سیستم قبلی یاد می‌كنند. اگر به صورت تاریخی نگاه كنیم، تحولات تاریخی بزرگ همیشه با رویش‌ها و ریزش‌هایی همراه بوده است؛

به گزارش سرویس اندیشه جهان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فتنه ها و بحران های بسیاری در مقابل خواست مردم و اهداف انقلاب پیش آمد که شاید یکی از اولینِ این بحرانها٬ایجاد بلوا و آشوب در آذربایجان و قم توسط حزب خلق مسلمان با حمایت آیت الله سید کاظم شریعتمداری باشد و نیز توطئه کودتای نوژه و همکاری با صادق قطب زاده علیه انقلاب که ردپای شریعتمداری در آنها نیز مشهود بوده است.

پیشینه آشنایی امام خمینی با آیت‌الله شریعتمداری
امام خمینی از شاگردان مبرز حاج شیخ عبدالكریم و در حوزه قم به علم و فضل معروف بود. البته در آن زمان، یعنی دوره فشار و اختناق رضاخانی، مجموعه طلاب حوزه علمیه قم به۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر نمی‌رسید و در واقع همه، همدیگر را می‌شناختند.

یكی دیگر از فضلای آن دوران و از شاگردان برجسته حاج شیخ، آقای شریعتمداری بود كه در قم به آقا میركاظم تبریزی معروف بود و با توجه به محدود بودن مناطق حوزوی و شركت همه فضلا در درس حاج شیخ، به‌طور طبیعی آشنایی‌ها و دوستی‌ها زود آغاز می‌شد و همه طلاب با هم رفیق بودند. آقای خمینی و آقا میر كاظم تبریزی هم از این قاعده كلی حوزوی مستثنی نبودند، و علاوه بر رفاقت و شركت در نماز جماعت مدرسه فیضیه، گاهی هم در نشست‌های دوستانه چند نفره، در باره مسائل مطرح شده در درس حاج شیخ، گفت‌وگو می‌كردند، ولی "هم مباحثه " نبودند. دوره اختناق گذشت و آقا سید كاظم به تبریز مراجعت نمود و آقا سید روح‌الله در قم ماند و در همه زمینه‌ها، به‌ویژه فلسفه و عرفان صاحب مقاماتی شد و معروف به داشتن مراحل سیر و سلوك بود. . . ولی روابط دوستانه و حسنه آنها مانند بقیه، ادامه یافت.

دیدگاه‌های امام خمینی(ره) و آیت الله شریعتمداری

به‌رغم همكاری عملی و هماهنگی مطلوب در موضع‌گیری‌ها در آغاز نهضت، اصولاً امام خمینی و آیت‌الله شریعتمداری از لحاظ فكری و مشی، در یك مسیر و یك خط نبودند، یعنی در برخورد با مسائل و یا دولت، هر كدام عقیده و مشرب خاص خود را داشتند و به اصطلاح هم در تاكتیك و هم در استراتژی، با هم اختلاف نظر داشتند؛ اما با این حال در جلسات مشترك و ویژه علمای ‌قم و امضای اعلامیه‌های نخستین، هر دو شركت داشتند و اعلامیه‌هایی كه مشتركاً امضا و منتشر ‌كردند (البته با مراجع دیگر) شاهدی روشن بر این همكاری است. مثلاً پس از تخریب مدرسه فیضیه توسط دژخیمان رژیم، امام خمینی و آیت‌الله شریعتمداری حسابی مشترك در بانك باز كردند تا پس از جمع‌آوری كمك‌های مردمی، به بازسازی مدرسه فیضیه بپردازند.

علاوه، بر اینها در ایام عادی هم مراوده و رفت و آمد بین آقایان برقرار بود، ولی طبق روش امام، این دیدارها نوعاً با ضیافت و ناهار و شام همراه نبود. پس از دستگیری و انتقال امام به تهران پس از حوادث ۱۵ خرداد، آیت‌الله شریعتمداری، بر خلاف بعضی توهمات، آنچه را كه در توان داشت در نجات جان امام كه به‌طور جدی در خطر قرار داشت، انجام داد. . . مانند نشر اعلامیه ۱۱ ماده‌ای و اعلامیه‌های دیگر و سفر به تهران و دعوت از علمای بلاد برای حضور در مركز تا اعلام علنی و تثبیت رسمی مرجعیت امام همراه با بعضی دیگر از اعاظم. در مراحل بعدی، مثلاً پس از تبعید امام به تركیه باز آیت‌الله شریعتمداری علاوه بر تلگرافی كه در پاسخ آیت‌الله میلانی فرستاد، به خود ایشان هم تلگراف كرد و سپس هیئتی را برای روشن شدن وضع زندگی امام به بورسای تركیه فرستاد و در مراحل پس از انتقال امام به نجف اشرف، باز مكاتبه ادامه یافت. امام هم در مورد هجمه به منزل آیت‌الله شریعتمداری از نجف اشرف تلگراف همدردی فرستاد و ایشان هم پاسخ داد.

تغییر اوضاع
- اصولاً با توجه به اختلاف بینش‌ها در امور كه باید گفت ریشه‌ای و یا "ماهوی " بود، آیت‌الله شریعتمداری تا یقین به پیروزی انقلاب پیدا نكرد، همچنان هوادار قانون اساسی مشروطه و اجرای آن بود و امام به‌رغم استناد به قانون اساسی در سخنرانی‌ یا بعضی اعلامیه‌ها یك بار در مسجد اعظم پس از مراجعت از تهران به صراحت گفتند: "این استناد ما برای "الزام خصم " است و الا: "مالنا والقانون؟ "، یعنی ما با قانون اساسی چه كار داریم؟ " بر همین مبنا بود كه آیت‌الله شریعتمداری، مهندس بازرگان و فرزند خود سید حسن شریعتمداری را همراه بعضی از رجال به "پاریس " فرستاد تا امام راضی بشود كه شاه طبق قانون اساسی فقط "سلطنت " كند، نه "حكومت "!. . . اما امام در پاسخ گفته بودند كه اگر این فرصت از دست برود و شاه بر اوضاع مسلط گردد، بدتر از گذشته "حكومت " خواهد كرد. به هرحال این روابط حسنه پس از پیروزی انقلاب به جای این كه مستحكم‌تر شود، به علت دخالت افرادی مشكوك در قم، تهران و آذربایجان به سردی گرایید. نگاهی كوتاه به عملكرد حزب خلق مسلمان، علت العلل حوادث بعدی را بر یك ناظر آگاه و منصف روشن می‌سازد.

نقش آیت‌الله شریعتمداری در تأسیس حزب خلق مسلمان چه بود؟ -آیت‌الله شریعتمداری به عنوان یك مرجع تقلید، تمایل داشت كه از ایشان به عنوان مؤسس حزب نام برده نشود، ولی چون اعضاء اصلی هیأت مؤسس از هواداران ایشان بودند، به‌رغم اختلاف فكری درباره بعضی از مسائل، به‌ویژه در مورد حوادث و شخصیت‌های دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، در مسأله تأسیس حزبی در راستای اهداف و ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران، وحدت‌نظر پیدا كردند و این بود كه ایشان هم اصل موضوع را تأیید نمودند .

در اوج بحران فعالیت‌های حزبی، ناگهان آقای شیخ صادق خلخالی با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان:

"بهانه‌ها را از دست خائنان باید گرفت " در روزنامه اطلاعات مورخ ۲/۲/۵۸ ضمن حمله به تأسیس حزب جدیدی به نام خلق مسلمان كه به هیچ‌وجه صلاح و مصلحت رهبران و جامعه اسلامی ما نیست!، از "حضرت مستطاب آیت‌الله العظمی شریعتمداری كه كاملاً حسن نیت دارند " خواستند كه بهانه‌ای به دست خائنان و ایادی و اوباش رژیم سابق داده نشود تا زیر پرچم "حزب خلق مسلمان " به سینه‌زنی بپردازند ". این حمله بی‌موقع و یا حساب نشده، باعث نفرت و انزجار مردم ساده و مسلمانی گردید كه با حسن نیت به دنبال حزب اسلامی جدید، قصد فعالیت در راستای اهداف نظامی اسلامی داشتند و با تصور اینكه هدف نویسنده مقاله ایجاد نظامی تك‌صدایی و خفه كردن دیگران است و یا مقاله نوعی اهانت به آیت‌الله شریعتمداری است، به پا خاستند و تظاهرات و راه‌پیمایی‌های اعتراض‌آمیز همه جا را فرا گرفت. ‌متأسفانه همزمان با راه‌پیمایی‌های بزرگ در تبریز و به عنوان پشتیبانی از آیت‌الله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان، ناگهان در یك اقدام كاملاً مشكوك در پشت بام منزل آیت‌الله شریعتمداری، نگهبانی به نام "علی رضایی " با شلیك گلوله كشته شد كه موجب تحریك و خشم بیشتر مریدان و مقلدان ایشان در قم و سپس آذربایجان گردید.

امام خمینی(ره) برای جلوگیری از گسترش فتنه، همراه مرحوم حاج احمد آقاخود به منزل آیت‌الله شریعتمداری رفتند و اعلامیه‌ای خطاب به ملت ایران صادر كردند:
"... من اكیداً از همه ملت شریف می‌خواهم كه از مطالبی كه باعث اختلاف و بهره‌برداری دشمن است، احتراز كنید و به مراجع عظیم‌الشأن و علمای اعلام احترام گذارید. برادران! بدانید فاجعه‌ای كه در منزل حضرت آیت‌الله شریعتمداری پیش آمد، به دست توطئه‌گران است كه باید محكوم شود و توجه داشته باشند كه این نحو امور را توطئه‌گران تكرار نكنند...

ادامه تحریکات طرفداران شریعتمداری و مدارای امام پس از این اقدام امام گروهی از طرفداران آیت الله شریعتمداری و حزب به قم آمده و ضمن حمله به حزب اللهی ها و مردم به تصاویر امام نیز اهانت می کردند که امام با صدور پیامی نسبت به این قائله روشنگری میکنند.
به دنبال جنجال آفرینی این حزب در تاریخ ۱۵آذر ۵۸ عده ای افراد مسلح به رادیو و تلوزیون تبریز حمله و آنجا را تصرف میکنند.

اتمام حجت امام با آقای شریعتمداری
از همین رو امام خمینی نسبت به فتنه گری های شریعتمداری و طرفدرانش اتمام حجت می کند.مرحوم فلسفی خطیب مبرز از جمله کسانی بود که به پیشنهاد حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) چندبار نزد آیت الله شریعتمداری رفت.

تلاش علما برای جدا کردن شریعتمداری از ضد انقلاب
علاوه بر این، بعد از تسخیر لانه جاسوسی شورای انقلاب نمایندگانی را می فرستد که آنان نیز نتیجه ای نمی گیرند.
آیت الله صدوقی امام جمعه یزد نیز نامه روشنگرانه ای را خطاب به شریعتمداری می نویسد و او را به دقت و تامل دعوت میکند.اما آیت الله شریعتمداری به توصیه ها و صلاح اندیشی آیت الله صدوقی پاسخ مثبتی نداد و همچنان بر لجاجت خود پای فشرد.

در این مدت اطلاعیه ها و اعلامیه های سازمان مجاهدین خلق٬فدائیان خلق٬جبهه ملی٬حزب دموکرات کردستان و... از رادیو و تلویزیون تبریز پخش می شد. در همین زمینه علمای قم طی نامه سر گشاده ای خطاب به آیت الله شریعتمداری خواستار اعلام انحلال حزب و توسط او میشوند.
شریعتمداری در پاسخ به این درخواست ها طی نامه ای آرام شدن فضا را غیرممکن دانست و در مورد استرداد مکان های اشغال شده به دلیل نقض توافق از سوی شورای انقلاب٬از خود سلب مسئولیت کرد.

همکاری شریعتمداری با مجرمین کودتای نوژه و کودتای قطب زاده
همکاری شریعتمداری با کودتا گران نوژه آخرین فتنه شریعتمداری بود که با هوشیاری مردم و نهادهای انقلابی و امام خمینی (رضوان الله علیه) خنثی شد. در این قضیه قرار بر این بود که پس از کودتا و به شهادت رساندن امام، شریعتمداری طی اعلامیه ای این کودتا را از نظر شرعی تأیید نماید و به حکومت کودتا مشروعیت ببخشد که در نهایت، توطئه قبل از عملی شدن خنثی شد.

اقدام جامعه مدرسین در خلع شریعتمداری از مرجعیت و حمایت امام از این اقدام
در پی ادامه اقدامات ضد انقلابی شریعتمداری و افشای همکاری های او با کودتاگران٬ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اقدامی نسبت به مرجعیت او واکنش نشان می دهند و او را فاقد ملاکهای مرجعیت معرفی می کند.

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

تا در زندان اوين با شما مي آيم اما داخل اوين نه!

خبر ويژه روزنامه کیهان

اعتراض امام جمعه و مردم مؤمن سراب، نماينده اين شهر در مجلس را به عقب نشيني واداشت.

نصيرپورعضو فراكسيون اقليت مجلس پيش از اين حاضر نشده بود ملاقات 9 دي اين فراكسيون با يكي از دست اندركاران فتنه (خاتمي) را محكوم كند و اين در حالياست كه وي سوابق همكاري در تحركات رسانه اي افراطيون مدعي اصلاحات را در كارنامه خود دارد. نامبرده اگر چه تا همين اواخر حاضر نبود عليه فتنه گران
موضع بگيرد، اما به دنبال اعتراض امام جمعه و مردم مؤمن سراب مجبور شد به طور لفظي با فتنه گران مخالفت كند.
يك هفته پس از آن كه حجت الاسلام رشتبري در خطبه هاي نماز جمعه، ملاقات اقليت مجلس با خاتمي را محكوم كرد و خواستار توضيح شد، نصيرپور در نمازجمعه گذشته حاضر شد و به توجيه مواضع خودپرداخت. او بدون نام بردن از موسوي و خاتمي گفت: من در جلسات اصلاح طلبان
قبل از انتخابات به يكي از سران گفتم تا در زندان اوين هم با شما مي آيم اما اگر قرار باشد بين شما و حكومت يكي را انتخاب كنم، حكومت و ولايت را
برمي گزينم و تا امروز هم در راستاي سياست هاي نظام جمهوري اسلامي قدم برداشته ام.وي اضافه كرد: اشتباه استراتژيك برخي نامزدها به حوادث تلخي منجر شد كه نشاط و شيريني حماسه مردم را تحت تأثير قرار داد.
نصيرپور با اشاره به عكس منتشر شده از ديدار وي و چند تن از نمايندگان اقليت با خاتمي اظهار داشت: اين تصوير مربوط به ارديبهشت ماه قبل از انتخابات دهمين
دوره رياست جمهوري است و گوياي ديدار اخير نيست.گزارش ها حاكي است مردم نمازگزار مقارن اظهارات نصيرپور بارها شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه، مرگ بر
موسوي، مرگ بر كروبي و مرگ بر خاتمي سر دادند و خواستار ابراز انزجار صريح نماينده سراب نسبت به سران فتنه شدند.يادآور مي شود نامبرده پيش از اينو در پي تماس خبرنگار كيهان از ارائه توضيح روشن درباره حضور يا عدم حضور در ديدار اقليت مجلس با خاتمي طفره رفته بود.
"

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

عشقیده یالقیز



عشقیده یالقیز


ملتـّین ایچره آدین عشقده یالقیز قالاچاق



طنز آفاقینا شعرون گئنه شوقون سالاچاق


ائلیمین دردی غمین رشته ی تحریره چئکیپ


گئله جاق نسللری طنزلرآیدین لاداچاق

یالقیزین شعرینی هر ناکسه چاتدیر مادی حق


حق بؤلن مشتری بؤ سؤزلری دُرّ له آلاجاق


هر چیغیر یا کی باغیر ماق نه جیغاندی نه ویغان



حق سؤزون پرده ده یالقیز سازی چال هاچالاجاق


عؤل مئیپ عؤلمیه جاق تخت وروپدور کؤنوله



هئله بوندان سونرا او مُلکی قلوبی آلاجاق


یالقیز آزاده گئلیپ گئدی بو دنیاده ولی


عصر لر کئچسه ده یالقیز آدی جاوید قالاجاق

یالقیزین سئوگیسی طنزیله دوشوپ کؤنله اگر


عشق منظومه سینی یالقیز آدیله یازاجاق


الغرض 'رافض' اگر حقی آریرسان بؤنو بیل


ظالمین ریشه سینی دنیا دا مظلوم قازاجاق




بمناسبت رحلت استاد یاقیز


جاوید مدرس (رافض)
89.11.4 تبریز






ترجمه



میان ملتت نام تو تنها در عشق خواهد ماند



آفاق طنز را شعرت روشن خواهد کرد



درد و غم ملت را به رشته ی تحریر کشیدی



این طنز ها نسل های آینده را روشنگر خواهد بود



شعر نابت را خدا بدست هر حق نا شناسی نرساند



حق شناسان مشتریان شعر تواند بهایش را دُرّمیدهند



این بیت مربوط به آثار استاد یالقیز هست سه کتاب



چیغیر باغیر- جیغان ویغان- چالها چال



نه مرده ای و نخواهی مرد بر دل ما استواری



بعد از این ها تازه شروع به فتح قلب ها خواهی کرد



یالقیز آزاده آمدی بدنیا و آزاده رفتی



عصر ها خواهد گذشت و نام تو جاوید است



یالقیز محبتت اکر با طنز هایت بر دل ما نشسته



منظومه عشق را با جاودانگیت خواهی نوشت



الغرض 'رافض'اگر حقیقت را جستجو میکنی



بدان که ریشه ی ظالمین بدست مظلومین کنده خواهد شد



جاوید مدرس (رافض)

"

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

امروز؛ استاد «يالقيز» شاعر طنزپردار تبريزي دار فاني را وداع گفت

خبرگزاري فارس:
‌استاد مجيد صباغ‌ايراني متخلص به «يالقير» شاعر، طنز پرداز و روزنامه‌نگار
تبريزي امروز در تبريز دار فاني را وداع گفت.
به گزارش خبرگزاري فارس از تبريز، استاد «يالقيز» شاعر، طنز پرداز و
روزنامه‌نگار تبريزي در سال 1316 در محله چايكنار تبريز چشم به جهان گشود.
صباغ ايراني كه از معاصران استاد شهريار بود در طول حيات خود سه كتاب
با عناوين «جيغان ويغان»، «چيغير باغير» و « چال‌ها چال» را با مضمون طنز
اجتماعي و انتقادي به رشته تحرير درآورده است.

وي از سال 1383 نيز اشعار و مطالب طنز خود را در ستون « سوز آلان سوز ساتيرام» روزنامه عصرآزادي چاپ مي‌كرد.

استاد «يالقيز» همچنين در مهرماه سال 1384 به عنوان استاد و شاعر بزرگ
طنز آذربايجان به همت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي تجليل
شده بود.

وي كه از بيماري نارسايي كبد رنج مي‌برد امروز در منزل خود چشم از جهان بست و نام و اشعار خود را به تاريخ امانت داد.
"

استمداد از قوه قضائيه:مسولان قضايي چاره اي بينديشند؛ اسب سركش موقوفات فراهاني همچنان در تبريز مي تا

استمداد از قوه قضائيه:

مسولان قضايي چاره اي
بينديشند؛

اسب سركش موقوفات فراهاني
همچنان در تبريز مي تازد



موقوفات
فراهاني كلمه اي مشمئز كننده، كه اينك ازشنيدن اين كلمه دل هر كشاورز و روستايي رنجديده به درد مي آيد. موقوفاتساختگی فراهانی سال ها است که موجب بدبخت وآوارگی هزاران روستایی و کشاورز رنجدیده را در آذربایجان شرقی فراهم نموده ودراین اثنا زمین خوارن مافیا نیزاز هیچ ستمی به مالکین صاحب نسق کوتاهی نکرده اند ،اما به برکت اقتدار نظام جمهوری اسلامی و قوه قضائیه تاکنون موفق به خلع ید کشاورزان و به رسمیت شناختن اراذل و اوباش مدعیان دروغین فراهانی نشده اند .

درسال هاي اخيرمستاجرين موقوفات ساختگي فراهاني با سوء استفاده ازاطاله دادرسي درخصوص شكايت زارعين و مالكين چند صد ساله روستاهاي اطراف تبريز وصوفيان، از
موقوفات فراهاني ،اين موسسه ساخته و پرداخته آن سوي مرزها ،در صدد برآمده اند تاروز به روزبه تصرفات خود افزوده و غصب و تصرف خود را توسعه دهند.

يك سال قبل حملبر قاضي محترم اصل 44 قانون اساسي دادگاه هاي عمومي وانقلاب اسلامي آذربايجان شرقي طي حكمي عدم مشروعيت موقوفات فراهاني را صادر نمود وبراي صدور راي خود به بررسي کليه ي پرونده هاي موجود در دادگستري و ساير اسناد تاريخي پرداخته و به استناد ماده 438 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني و هم چنين فرمان مورخه 25/11/72مقام معظم رهبري، حکم بر عدم مشروعيت مالکيت واقف را صادر نمود.

اما در اين ميان مديرکل اوقاف وامور خيريه ي آذربايجان شرقي به زعم خود كه اين راي بر خلاف نظر فقهي امام، رهبري و مراجع عظام تقليد بوده اظهار را بيان نمود وبه راي صادر شده اعتراض نمودند كه پرونده در تهران در حال رسيدگي در شعبات تجديد نظر مي باشد اما اين اعتراض اداره كل اوقاف اطاله دادرسي ، ظاهرا برمذاق مستاجرين ومتوليان موقوفات قائم مقام فراهاني خوش بوده و با بهانه هاي واهي به دنبال كش وقوس اين موضوع هستند .

مستند وي بر اين ادعا، پاسخ استفتائي از مقام معظم رهبري بود که خواستار تبيين فرمان مذکور از معظم له شده، ايشان در اين خصوص فرموده اند: 'موقوفاتي که از قديم
الايام تا زمان حاضر به آن عمل مي شود و شهرت به وقفيت دارد نيازي به سند کتبي ندارد و محکوم به واقفيت است و تصرف در آن بدون اذن متولي شرعي و صلاح وقف حکم
تصرف در غصب دارد.'

اما غافل از اينكه گويي مديرکل اوقاف و امور خيريه استان اين موضوع را فراموش كرده اند که مقام معظم رهبري در ديدار خويش از آذربايجان در سال 1373 پس از اطلاع از نگراني اهالي صوفيان طي نامه اي خطاب به رئيس قوه قضاييه مرقوم فرمودند: 'اهالي صوفيان نسلاً بعد نسل تصرف زارعانه و مالکانه در بيوتک، باغک، قنوات و چشمه ها داشته اند و ذواليد در اراضي خويش هستند.

با اين حال انتظار مي رود رياست محترم قوه قضائيه با توجه به حساسيت موضوع و تحت تاثير قرار گرفتن سر نوشت بيش از يكصد هزار نفر از اهالي منطقه دستور تصريح در
رسيدگي به اين پرونده را صادر نمايند تا مردم از بلاتكلفي درآيند. سواستفاده كنندگان با تصرف غاصبانه خود مي خواهند بدعت تصرف اسرائيل در سرزمين هاي فلسطين اشغالي رادر قلب تبريز احيا نمايند، كه اين آرزو را به گور خواهند برد و مردم منطقه براي گرفتن حق قانوني خود با الهام از شهداي 8 سال دوران دفاع مقدس و با پشتياني قوه قضائيه از وجب به وجب اين مرزو بوم دفاع خواهند نمود واجازه يك چنين فرصت طلبي را نخواهند داد.

گفتني است ، قبل از رياست حجت الاسلام شريفي به دادگستري آذربايجانشرقي همواره متوليان موقوفات دروغين فراهاني با تكيه بر اسناد ساختگي خود كشاورزان را اسير خواسته به
ناحق خود كرده بودند كه توجه ويژه ايشان به مشكلات منطقه تاحدي مانع از اجرايي شدن اين امر مهم شده است .

"

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

آقای استاندار به داد فرهنگ برسید!!!!


چند
روز پیش خبری از قول استاندار سخت کوش آذربایجان شرقی شنیدم که با شنیدن مشکلات مالی سفر دبی تیم تراکتورسازی فورا دست به جیب شده اند و ۸۰۰۰۰۰۰۰۰
تومان (به عمد عددی نوشتم تا صفرهایش را بشمارید) برای رفع مشکل جهانگردی این تیم که مع الاسف به نماد هویت آذربایجان تبدیل شده است اعطا کرده اند.
این روزها هر وقت گذرم به تهران می افتد اولین سوالی که از من می پرسند تراکتورسازی است. و اینکه آیا به تماشای فوتبالش می روم یا نه؟ تراکتورسازی
هم نمادی از فرهنگ آذربایجان شده است. نمادی چرب تر از سه علامه و سرداران و مشاهیر آذربایجان.

آقایاستاندار دستتان درد نکند که به فکر آبروی ورزش استان هستید. هشتصد میلیون تومان و سفر دبی هم نوش جان تیم. ولی دلم برای کودکانی می سوزد که با توپ
پلاستیکی و دروازه های سنگی وسط خیابان بازی می کنند.دلم برای فرهنگی می سوزد که داعیه جهانی شدن دارد ولی دایه ندارد.

دلم برای مجموعه های فرهنگی می سوزد که برای یک کار فرهنگی معطل یک هشتصدم کمک شما برای دبی رفتن تیم شهیر شهرمان هستند.

دلم برای مجموعه فرهنگی خودمان که همه جا می نشینیم و پزش را می دهم که زیر نظر رهبری کار می کندَ می سوزد.دلم برای دانش آموزانی که پول اردوی بستان آبادشان را نداریم می سوزد.


دلم برای دانش آموزانی می سوزد که هر هفته زیر سقف ترک خورده ای جمعشان می کنم و یک نگاهم به سقف است که مبادا بر سرشان آوار شود می سوزد.

دلم برای دانش آموزانی که هر روز فحش انقلابی بودن در مدرسه می خورند و برای حمایت از آنها پولی نداریم می سوزد.

آقای استاندار از جملات رنگارنگتان بر علیه تهاجم نرم دشمن متشکرم.ولی جبهه فرهنگی انقلاب مهماتی جز روحیه انقلابی اش و عشق به امام و نظام و رهبرش ندارد.سربازان فرهنگی انقلاب خون دل می خورند.

آقای استاندار به داد فرهنگ برسید... .

"