رویش ها و ریزش ها/1 تغییر بیعت روشنفكران؛فتنه خلق مسلمان
سرویس اندیشه جهان:بحثی در ادبیات انقلاب، تحت عنوان "تغییر بیعت روشنفكران" وجود دارد. به این معنا كه روشنفكران و اهل فكر و نخبگان از یك سیستم میبُرند و به سیستم دیگری گرایش پیدا میكنند. از این جریان بهعنوان آخرین مراحل شكلگیری انقلاب و سقوط رژیم و سیستم قبلی یاد میكنند. اگر به صورت تاریخی نگاه كنیم، تحولات تاریخی بزرگ همیشه با رویشها و ریزشهایی همراه بوده است؛
به گزارش سرویس اندیشه جهان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فتنه ها و بحران های بسیاری در مقابل خواست مردم و اهداف انقلاب پیش آمد که شاید یکی از اولینِ این بحرانها٬ایجاد بلوا و آشوب در آذربایجان و قم توسط حزب خلق مسلمان با حمایت آیت الله سید کاظم شریعتمداری باشد و نیز توطئه کودتای نوژه و همکاری با صادق قطب زاده علیه انقلاب که ردپای شریعتمداری در آنها نیز مشهود بوده است.
پیشینه آشنایی امام خمینی با آیتالله شریعتمداری
امام خمینی از شاگردان مبرز حاج شیخ عبدالكریم و در حوزه قم به علم و فضل معروف بود. البته در آن زمان، یعنی دوره فشار و اختناق رضاخانی، مجموعه طلاب حوزه علمیه قم به۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر نمیرسید و در واقع همه، همدیگر را میشناختند.
یكی دیگر از فضلای آن دوران و از شاگردان برجسته حاج شیخ، آقای شریعتمداری بود كه در قم به آقا میركاظم تبریزی معروف بود و با توجه به محدود بودن مناطق حوزوی و شركت همه فضلا در درس حاج شیخ، بهطور طبیعی آشناییها و دوستیها زود آغاز میشد و همه طلاب با هم رفیق بودند. آقای خمینی و آقا میر كاظم تبریزی هم از این قاعده كلی حوزوی مستثنی نبودند، و علاوه بر رفاقت و شركت در نماز جماعت مدرسه فیضیه، گاهی هم در نشستهای دوستانه چند نفره، در باره مسائل مطرح شده در درس حاج شیخ، گفتوگو میكردند، ولی "هم مباحثه " نبودند. دوره اختناق گذشت و آقا سید كاظم به تبریز مراجعت نمود و آقا سید روحالله در قم ماند و در همه زمینهها، بهویژه فلسفه و عرفان صاحب مقاماتی شد و معروف به داشتن مراحل سیر و سلوك بود. . . ولی روابط دوستانه و حسنه آنها مانند بقیه، ادامه یافت.
دیدگاههای امام خمینی(ره) و آیت الله شریعتمداری
بهرغم همكاری عملی و هماهنگی مطلوب در موضعگیریها در آغاز نهضت، اصولاً امام خمینی و آیتالله شریعتمداری از لحاظ فكری و مشی، در یك مسیر و یك خط نبودند، یعنی در برخورد با مسائل و یا دولت، هر كدام عقیده و مشرب خاص خود را داشتند و به اصطلاح هم در تاكتیك و هم در استراتژی، با هم اختلاف نظر داشتند؛ اما با این حال در جلسات مشترك و ویژه علمای قم و امضای اعلامیههای نخستین، هر دو شركت داشتند و اعلامیههایی كه مشتركاً امضا و منتشر كردند (البته با مراجع دیگر) شاهدی روشن بر این همكاری است. مثلاً پس از تخریب مدرسه فیضیه توسط دژخیمان رژیم، امام خمینی و آیتالله شریعتمداری حسابی مشترك در بانك باز كردند تا پس از جمعآوری كمكهای مردمی، به بازسازی مدرسه فیضیه بپردازند.
علاوه، بر اینها در ایام عادی هم مراوده و رفت و آمد بین آقایان برقرار بود، ولی طبق روش امام، این دیدارها نوعاً با ضیافت و ناهار و شام همراه نبود. پس از دستگیری و انتقال امام به تهران پس از حوادث ۱۵ خرداد، آیتالله شریعتمداری، بر خلاف بعضی توهمات، آنچه را كه در توان داشت در نجات جان امام كه بهطور جدی در خطر قرار داشت، انجام داد. . . مانند نشر اعلامیه ۱۱ مادهای و اعلامیههای دیگر و سفر به تهران و دعوت از علمای بلاد برای حضور در مركز تا اعلام علنی و تثبیت رسمی مرجعیت امام همراه با بعضی دیگر از اعاظم. در مراحل بعدی، مثلاً پس از تبعید امام به تركیه باز آیتالله شریعتمداری علاوه بر تلگرافی كه در پاسخ آیتالله میلانی فرستاد، به خود ایشان هم تلگراف كرد و سپس هیئتی را برای روشن شدن وضع زندگی امام به بورسای تركیه فرستاد و در مراحل پس از انتقال امام به نجف اشرف، باز مكاتبه ادامه یافت. امام هم در مورد هجمه به منزل آیتالله شریعتمداری از نجف اشرف تلگراف همدردی فرستاد و ایشان هم پاسخ داد.
تغییر اوضاع
- اصولاً با توجه به اختلاف بینشها در امور كه باید گفت ریشهای و یا "ماهوی " بود، آیتالله شریعتمداری تا یقین به پیروزی انقلاب پیدا نكرد، همچنان هوادار قانون اساسی مشروطه و اجرای آن بود و امام بهرغم استناد به قانون اساسی در سخنرانی یا بعضی اعلامیهها یك بار در مسجد اعظم پس از مراجعت از تهران به صراحت گفتند: "این استناد ما برای "الزام خصم " است و الا: "مالنا والقانون؟ "، یعنی ما با قانون اساسی چه كار داریم؟ " بر همین مبنا بود كه آیتالله شریعتمداری، مهندس بازرگان و فرزند خود سید حسن شریعتمداری را همراه بعضی از رجال به "پاریس " فرستاد تا امام راضی بشود كه شاه طبق قانون اساسی فقط "سلطنت " كند، نه "حكومت "!. . . اما امام در پاسخ گفته بودند كه اگر این فرصت از دست برود و شاه بر اوضاع مسلط گردد، بدتر از گذشته "حكومت " خواهد كرد. به هرحال این روابط حسنه پس از پیروزی انقلاب به جای این كه مستحكمتر شود، به علت دخالت افرادی مشكوك در قم، تهران و آذربایجان به سردی گرایید. نگاهی كوتاه به عملكرد حزب خلق مسلمان، علت العلل حوادث بعدی را بر یك ناظر آگاه و منصف روشن میسازد.
نقش آیتالله شریعتمداری در تأسیس حزب خلق مسلمان چه بود؟ -آیتالله شریعتمداری به عنوان یك مرجع تقلید، تمایل داشت كه از ایشان به عنوان مؤسس حزب نام برده نشود، ولی چون اعضاء اصلی هیأت مؤسس از هواداران ایشان بودند، بهرغم اختلاف فكری درباره بعضی از مسائل، بهویژه در مورد حوادث و شخصیتهای دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، در مسأله تأسیس حزبی در راستای اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران، وحدتنظر پیدا كردند و این بود كه ایشان هم اصل موضوع را تأیید نمودند .
در اوج بحران فعالیتهای حزبی، ناگهان آقای شیخ صادق خلخالی با نوشتن مقالهای تحت عنوان:
"بهانهها را از دست خائنان باید گرفت " در روزنامه اطلاعات مورخ ۲/۲/۵۸ ضمن حمله به تأسیس حزب جدیدی به نام خلق مسلمان كه به هیچوجه صلاح و مصلحت رهبران و جامعه اسلامی ما نیست!، از "حضرت مستطاب آیتالله العظمی شریعتمداری كه كاملاً حسن نیت دارند " خواستند كه بهانهای به دست خائنان و ایادی و اوباش رژیم سابق داده نشود تا زیر پرچم "حزب خلق مسلمان " به سینهزنی بپردازند ". این حمله بیموقع و یا حساب نشده، باعث نفرت و انزجار مردم ساده و مسلمانی گردید كه با حسن نیت به دنبال حزب اسلامی جدید، قصد فعالیت در راستای اهداف نظامی اسلامی داشتند و با تصور اینكه هدف نویسنده مقاله ایجاد نظامی تكصدایی و خفه كردن دیگران است و یا مقاله نوعی اهانت به آیتالله شریعتمداری است، به پا خاستند و تظاهرات و راهپیماییهای اعتراضآمیز همه جا را فرا گرفت. متأسفانه همزمان با راهپیماییهای بزرگ در تبریز و به عنوان پشتیبانی از آیتالله شریعتمداری و حزب خلق مسلمان، ناگهان در یك اقدام كاملاً مشكوك در پشت بام منزل آیتالله شریعتمداری، نگهبانی به نام "علی رضایی " با شلیك گلوله كشته شد كه موجب تحریك و خشم بیشتر مریدان و مقلدان ایشان در قم و سپس آذربایجان گردید.
امام خمینی(ره) برای جلوگیری از گسترش فتنه، همراه مرحوم حاج احمد آقاخود به منزل آیتالله شریعتمداری رفتند و اعلامیهای خطاب به ملت ایران صادر كردند:
"... من اكیداً از همه ملت شریف میخواهم كه از مطالبی كه باعث اختلاف و بهرهبرداری دشمن است، احتراز كنید و به مراجع عظیمالشأن و علمای اعلام احترام گذارید. برادران! بدانید فاجعهای كه در منزل حضرت آیتالله شریعتمداری پیش آمد، به دست توطئهگران است كه باید محكوم شود و توجه داشته باشند كه این نحو امور را توطئهگران تكرار نكنند...
ادامه تحریکات طرفداران شریعتمداری و مدارای امام پس از این اقدام امام گروهی از طرفداران آیت الله شریعتمداری و حزب به قم آمده و ضمن حمله به حزب اللهی ها و مردم به تصاویر امام نیز اهانت می کردند که امام با صدور پیامی نسبت به این قائله روشنگری میکنند.
به دنبال جنجال آفرینی این حزب در تاریخ ۱۵آذر ۵۸ عده ای افراد مسلح به رادیو و تلوزیون تبریز حمله و آنجا را تصرف میکنند.
اتمام حجت امام با آقای شریعتمداری
از همین رو امام خمینی نسبت به فتنه گری های شریعتمداری و طرفدرانش اتمام حجت می کند.مرحوم فلسفی خطیب مبرز از جمله کسانی بود که به پیشنهاد حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) چندبار نزد آیت الله شریعتمداری رفت.
تلاش علما برای جدا کردن شریعتمداری از ضد انقلاب
علاوه بر این، بعد از تسخیر لانه جاسوسی شورای انقلاب نمایندگانی را می فرستد که آنان نیز نتیجه ای نمی گیرند.
آیت الله صدوقی امام جمعه یزد نیز نامه روشنگرانه ای را خطاب به شریعتمداری می نویسد و او را به دقت و تامل دعوت میکند.اما آیت الله شریعتمداری به توصیه ها و صلاح اندیشی آیت الله صدوقی پاسخ مثبتی نداد و همچنان بر لجاجت خود پای فشرد.
در این مدت اطلاعیه ها و اعلامیه های سازمان مجاهدین خلق٬فدائیان خلق٬جبهه ملی٬حزب دموکرات کردستان و... از رادیو و تلویزیون تبریز پخش می شد. در همین زمینه علمای قم طی نامه سر گشاده ای خطاب به آیت الله شریعتمداری خواستار اعلام انحلال حزب و توسط او میشوند.
شریعتمداری در پاسخ به این درخواست ها طی نامه ای آرام شدن فضا را غیرممکن دانست و در مورد استرداد مکان های اشغال شده به دلیل نقض توافق از سوی شورای انقلاب٬از خود سلب مسئولیت کرد.
همکاری شریعتمداری با مجرمین کودتای نوژه و کودتای قطب زاده
همکاری شریعتمداری با کودتا گران نوژه آخرین فتنه شریعتمداری بود که با هوشیاری مردم و نهادهای انقلابی و امام خمینی (رضوان الله علیه) خنثی شد. در این قضیه قرار بر این بود که پس از کودتا و به شهادت رساندن امام، شریعتمداری طی اعلامیه ای این کودتا را از نظر شرعی تأیید نماید و به حکومت کودتا مشروعیت ببخشد که در نهایت، توطئه قبل از عملی شدن خنثی شد.
اقدام جامعه مدرسین در خلع شریعتمداری از مرجعیت و حمایت امام از این اقدام
در پی ادامه اقدامات ضد انقلابی شریعتمداری و افشای همکاری های او با کودتاگران٬ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اقدامی نسبت به مرجعیت او واکنش نشان می دهند و او را فاقد ملاکهای مرجعیت معرفی می کند.